در رزمگه كنكور،یک سال چوخر خواندیم
در وادی دانشگاه،چون گاوبه گل ماندیم
از هر چه كه حل كردند،ماهیچ نفهمیدیم
در شور و فطور درس ،مایكسره خندیدیم
صد كینه ز ما دارد،مسئول نگهبانی
از دست حراست هم،آسوده نمی مانی
از ما همه اطفار و آرایشو سلمانی
مخلوط ژل و روغن،تیفوسیو آلمانی
از دوستمان سعی و كارنامه ی نورانی
تحقیق نوشتن ها،بی خوابی و خر خوانی
هر ترم بپردازیم ،شهریه به این سختی
لیک آخر كار ما،مشروطی و بدبختی
به امید رهایی همه ازمشروطیت
|
امتیاز مطلب : 199
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41